در اسلام بعد از فاطمه زهرا، صدیقة الصغری زینب یگانه قهرمان زن تاریخ اسلام و تشیع است. چهرهای ممتاز و قهرمان که در راه انجام وظیفه، با ایمانی عمیق و عقیدهای استوار نقش بسزایی در مسیر دین داشته است.نام ایشان همراه نام امام حسین علیه السلام است و مورخان تاریخ و تشیع ایشان را شخصیت دوم واقعه کربلا میدانند. و مهمتر از همه نقش اساسی ایشان در جاودانگی قیام عاشورا نقشی است که دنیای تشیع آن را رمز پیروزی حرکت امام حسین علیه السلام میداند.خطبه حضرت زینب(س) در کوفه نمونهای عجیب از اثر گذاری سخنان داغدار دخت نبی است.کاروان اسرا متشکل از شیپورچیها سرهای شهیدان زنان و کودکان اسیر و افسران و سربازان ابن زیاد وارد کوفه شدند و در میانه شهر مردم در خیابانها هلهله و شادی میکردند.در اسلام بعد از فاطمه زهرا، صدیقة الصغری زینب یگانه قهرمان زن تاریخ اسلام و تشیع است. چهرهای ممتاز و قهرمان که در راه انجام وظیفه، با ایمانی عمیق و عقیدهای استوار نقش بسزایی در مسیر دین داشته است.خطابهای که حضرت در بازار کوفه داشتند، نمایش حاکم کوفه را نمایش رسوایی او میکند. مردمی که هلهله کنان و شادی کنان به استقبال کاروان اسرا میرود با سخنان داغدار حضرت سراسر اشک و گریه میشود و بلاغت کلام ایشان موجب خشم مردم نسبت به حاکمان می شود.خطبه حضرت از چند جهت حایز اهمیت است نخست این که این سخنان از سوی زنی اسیر در میان افسران فاتح خطابه میشود و او باید توجه کند که سخنان او هجوم جدیدی را برای اسیران نیافریند و آنها مورد ضرب و شتم قرار نگیرند و بعد آن که مردم کوفه علی علیه السلام و خاندان او را میشناختند و سخنان زینب باید به گونهای میبود که آنها به اهمیت فاجعه پی ببرند.خانم زینب اشاره کردند تا مردم ساکت شدند و نفس مردم در سینهها حبس شد، بعد از ستایش خداوند و صلوات بر پیامبر فرمودند:"مردم کوفه! مردم مکار فریبکار! مردم خوار و بی مقدار!بگریید که همیشه دیدههاتان گریان و سینههاتان بریان باد! شما همانند زنى رشتهباف هستید که آنچه را بافته است از هم جدا سازد. پیمانهاى شما دروغ است و چراغ ایمانتان بى فروغ. مردمى هستید لاف زن و بلند پرواز! خودنما و حیلتساز! دوست کُش و دشمن نواز! چون سبزه پارگین(دارای ظاهری زیبا و باطنی فاسد)، درون سوگنده و برون سوسبز و رنگین، نابکار و چون سنگ گور نقره آگین .چه کار زشتی کردید! خشم خدا را خریدید، و در آتش دوزخ جاوید خزیدید.خطابهای که حضرت در بازار کوفه داشتند، نمایش حاکم کوفه را نمایش رسوایی او میکند. مردمی که هلهله کنان و شادی کنان به استقبال کاروان اسرا میرود با سخنان داغدار حضرت سراسر اشک و گریه میشود و بلاغت کلام ایشان موجب خشم مردم نسبت به حاکمان می شود.میگریید؟! بگیریید! که سزاوار گریستنید نه در خور شادمان زیستن. داغ ننگى بر خود نهادید که روزگاران بر آید و آن ننگ نزداید!این ننگ را چگونه مىشوئید؟ و پاسخ کشتن فرزند پیغمبر و سید جوانان بهشت را چه مىگویید؟ و چراغ راه شما مردم زشت که در سختى یارتان بود و در بلاها غمخوار. نیست و نابود شوید اى مردم غدار .هر آینه باد در دست دارید، و در معاملهاى که کردید زیانکار! و به خشم خدا گرفتار، و خوارى و مذلت بر شما باد. کارى سخت زشت کردید که بیم مىرود آسمانها شکافته شود و زمین کافته و کوهها از هم گداخته.مىدانید چگونه جگر رسول خدا را پاره کردید؟ و حرمت او را شکستید! و چه خونى ریختید؟ زشت و نابخردانه کارى کردید که زمین و آسمان از شر آن لب ریز است، و شگفت مدارید که چشم فلک خونریز است. همانا عذاب آخرت سختتر است و زیانکاران را نه یار و نه یاور است.این مهلت، شما را فریفته نگرداند! که خدا گناهکاران را به سرعت کیفر نمىدهد و سرانجام خون مظلوم را مىستاند. اما مراقب ما و شماست و گناهکار را به دوزخ مىکشاند."